ابداع كشاورزي و دامداري
زراعت يا مزرعهداري به مفهوم توليد مواد غذايي از گياهان و جانوران اهلي، امروزه حتي در مورد كساني كه مستقيما" با كشاورزي سر و كار ندارند، چنان با زندگي روزمرهي آدميان همراه شده است، كه تصور زماني كه مردم بدون پرداختن به كار دامداري و زراعت زندگي ميكردند، بسيار دشوار است. همين ابداع و ابتكار كشاورزي كيفيت زندگي انسان را بطور كلي دگرگون كرد و تحولاتي كه با كشاورزي همراه بود، تا به امروز ادامه داشته است. بشر در تمام دورهي پيدايش خود تا حدود 10 هزار سال پيش با شكار جانوران و گرد آوردن خوردني هاي گياهي زندگي كرده بود. بنابر اين زندگي بشر در 10 هزار سال اخير كيفيت خاصي داشته است. در اين دوره است كه هيچ چيز به حالت وقفه و سكون درنيامده و همواره در حال تغيير بود و سرعت اين تغيير بيشتر و بيشتر شده است.
امروز تكنولوژي جديد كامپيوتر افراد سالمند را گيج ميكند. چون همه چيز، حتي در همان دورهي عمر يك فرد همواره در تغيير است. به يك تعبير آغاز كشاورزي هم يكي از همين جهشهاي بسيار سريع در سير تغيير و تحول بود. امروزه به دليل اينكه بسياري از ما در شهر ها زندگي ميكنيم و سرعت زندگي در شهرها بيش از آن است كه در محيطهاي روستايي مشاهده ميشود. شايد نتوانيم به خوبي حس كنيم كه ابداع زراعت و دامداري در سير تمدن بشر تا چه حد اهميت داشته است؟ اما به هر حال ميپذيريم كه اين تغيير واقعا" انقلاب بزرگي بوده است.
در جاهايي كه اهلي كردن گياهان و اهلي كردن حيوانات انجام گرفت، تغيير بزرگي در شيوهي زندگي بوجود آمد. همهي پيشرفتهاي فني بشر، حاصل اين نحوهي زندگي بوده، كه انسان توانسته است در محلي ثابت، سكونت پيدا كند و اين امكان را، مبادرت انسان به كشاورزي يعني دامداري و زراعت، بوجود آورد.
در حدود 10 هزار سال پيش وضعيت جوي و اقليمي شديدا" در حال تغيير بود. عصر يخبندان كه ما هنوز در آن زندگي ميكنيم با دورههاي درازي از آب و هواي سرد و خشك مشخص ميشده است. اما در حدود 10 هزار سال پيش، آب و هواي سرد جاي خود را به آب و هواي گرم داد. كه با بارندگي بيشتر همراه بود.
در آغاز همين مرحله ي گرم در حدود 10 هزار سال پيش بود كه در انسان فكر و علاقه به كشاورزي را به وجود آورد. و زراعت و دامداري در سه منطقه از جهان آغاز شد. منطقهاي كه در بارهي پيدايش و تحول كشاورزي در آن اطلاعات بيشتري در دست داريم ( لوان ) در بخش شرقي مديترانه بود و اين منطقهاي است كه امروز شامل اسرائيل، فلسطين،سوريه و شمال عراق ميشود. از طرف ديگر بطور كاملا" مستقل در چين و سپس در قارهي امريكا ،در امريكاي مركزي در مكزيك و هم چنين تا اندازهاي در پرو آغاز شد.
باستان شناسان اين تغيير در شيوهي زندگي انسان از شكار حيوانات و گردآوري خوردنيهاي گياهي، به دامداري و زراعت را انقلاب"نئو ليتيك" يا دورهي نو سنگي مي نامند.
در هر يك از اين سه منطقه بين 1 تا 2 هزار سال طول كشيد تا زراعت شكل و قاعدهاي پيدا كرد. اين طور نبود كه يك نفر آن را به طور كامل در ذهن تجسم كند و بفهمد كه اگر تخم ها يا بذرهايي را بكارد سبز مي شود و به بار مينشيند بعد او مي تواند برود حاصل آن را بردارد. تصور اينكه يك فرد باهوش به اين فكر افتاده باشد درست نيست. اما باستان شناسي جديد تدريجا" تصوير نسبتا" روشنتري از وضعيت يا شرايطي ارائه ميكند كه موجب شد افرادي نخستين بار زارع يا كشاورز بشوند.
اكنون با دقت بيشتري كيفيت تغيير در شرايط اقليمي را بررسي ميكنيم. چون با گرمتر شدن آب و هوا ميزان بارندگي بالا ميرفت. وضع آب و هوا و ميزان بارندگي به شكلي ثابت ادامه نداشت و ظاهرا"همان حالت متناوب دورههاي پر باران و دورههاي خشك، بعضي از افراد را مجبور كرد كه به زراعت بپردازند. وقتي باران بيشتر ميباريد غلات وحشي يا خودرو که به طور طبيعي در تپههاي منطقهي لوان و شرق مديترانه ميروييدند، فراوانتر ميشد. ساكنان اين نواحي اين غلات را گردآوري ميكردند و رفته رفته مصرف آنها برايشان به عادتي ماندگار تبديل ميشد. اما باز براي يك دورهي كوتاه آب و هوا سردتر و خشكتر ميشد.
بنابر اين احتمال دارد كه در نتيجهي اين نوسانات جزيي كه تا اندازهاي آب و هوا را سرد تر و بارندگي را كمتر ميكرد، براي ساكنان اين نواحي بحران بوجود ميآمد. آنها براي اينكه اين غلات را داشته باشند، ناچار ميشدند كه به اصطلاح به طور مصنوعي آنها را برويانند. مجبور بودند كه آنها را ببرند و در جاهايي بكارند كه آب موجود باشد و بتوانند كنند. با همين عمل بود كه زراعت آغاز شد. به اين ترتيب مردمان اين نواحي به علت تغييرات ادواري خودشان به آن آب بدهند و از آنها مواظبت در وضع آب و هوا با موقعيتي دشوار مواجه شدند. آنها عادت كرده بودند كه اين غلات وحشي را گردآوري و مصرف كنند. بعد مشاهده كردند كه به علت كمبود بارندگي، غلات وحشي مثل گذشته فراوان نيست. احتمالا"به صرافت افتادند كه اين گياهان را از زمين درآورند و در جايي كه به آب دسترسي باشد، بكارند. يا اينكه تخم آنها را جمعآوري كردند و اين تخمها را در جاي ديگر كه شرايط مساعدتر بود، در خاك نشاندند. به اين ترتيب آنها براي اولين بار، براي رشد اين گياهان يك محيط مصنوعي ايجاد كردند. اين كار در واقع همان زراعت است. جايي مثل سواحلي كه اسرائيل امروز و فلسطين و اردن را شامل ميشود، اين همان منطقهاي است كه وجود غلات خيلي اهميت داشت. چون مواد غذايي ديگري موجود نبود. رود پهناور و پر آبي مانند نيل وجود ندارد كه نيازهاي مردم را بر آورده كند. البته رود اردن هست. كه به"بحرالميت" ميريزد و آب آن بيش از اندازه شور است و جوابگوي نياز نيست. اما در حاشيهي درهي اردن چشمههاي روان است. و يكي از پر آبترين و شيرينترين چشمهها در درهي اردن جاري است. در همين منطقه است، كه ما ميتوانيم دقيقا" ببينيم كه در زمان ابداع زراعت وضع چگونه بوده است؟ چون مردم، تخم اين غلات را در ناحيهاي كه چشمه از دامنهي تپه سرازير مي شد و زمينهاي اطراف خود را سيراب ميكرد، ميكاشتند. به اين ترتيب بجاي اينكه از آب چشمه فقط براي آشاميدن استفاده كنند، آن را تحت كنترل در آوردند و گياهان وحشي آنجا را كندند تا بتوانند غلات را با آبياري پرورش دهند. از اينجا بود كه در واقع كار زراعت آغاز شد .
مردم رفته رفته در مييافتند كه بعضي از روشهاي زراعت نتيجهي بهتري دارد و به اين ترتيب اقتصادهاي مبتني بر كشاورزي پديد ميآمد كه در آنها عناصر اصلي و اساسي در حد شايان توجهي شبيه به اقتصادهاي مبتني بر كشاورزي امروز بود. روستاهايي بوجود آمد كه ساكنان آنها از گندم و جو، مانند مردمان امروز بهره برداري ميكردند . آنها مجموعهاي از روشهاي كشاورزي را با تجربه تكميل كردند. اين روشها بعدا" به اروپا و شمال افريقا و به بسياري نقاط ديگر رفت. اين نوع زراعت در واقع تركيبي بود از كشت گياهان و در عين حال نگهداري و پرورش گوسفند و بز به عنوان مهم ترين حيوانات اهلي. بعد هم در مدتي كوتاه گاو را اهلي كردند. اين روش اوليهي كشاورزي بسيار موفقيت آميز بود. هنوز هم در بسياري از نقاط جهان به همان صورت متداول است.
اما كشاورزي در طي چند صد سال تا چند هزار سال بعد در بسياري از نقاط جهان گسترش يافت. از خاورميانه به اروپا رفت، به جزاير بريتانيا رسيد. بعدا" به آسياي مركزي رفت. وبدين ترتيب در حدود شش هزار سال پيش، بيشتر زمين هاي حاصلخيز بدست زارعان يا كشاورزان افتاد.
ابداع كشاورزي يا زراعت و دامداري در حدود 10 هزار سال پيش، موجب شد كه يك رشته تغييرات سريع در شيوهي زندگي بشر پديد بيايد. يكي از اين تغييرات كه به آساني ميتوانيم آن را در زندگي امروز مشاهده كنيم. اين است كه از آن به بعد انسان براي زندگي كردن واقعا" ناگزير بوده است كه كار بكند.
يك تغيير بزرگ ديگر در شيوهي زندگي انسان، گذار از حركت به اسكان بود. به اين معني كه افراد در دورهاي كه با اتكا به شكار حيوانات و گرد آوري خوردنيهاي گياهان وحشي، زندگي ميكردند،همواره از جايي به جاي ديگر در حركت بودند. اما با پرداختن به زراعت ناگزير بودند كه در جايي ثابت سكونت كنند. كشاورزي اين امكان را پيش آورد، كه انسانها در بيشتر نقاط جهان با شيوهي استقرار و اسكان زندگي كنند. وقتي كه افراد در يك محل ثابت ماندگار شوند، تغييرات و تحولات فني و اجتماعي زيادي در زندگي آنها بوجود ميآيد. نخستين كشاورزان، همچنان كه خود را با شيوهي جديد زندگي هماهنگ ميكردند، ناگزير به ابتكارها و ابداعهاي زيادي پرداختند. درست كردن انواع ظرفها ،ساختن خانه، رشتن، بافتن، چه در مورد بافتههاي پوشاكي و چه در مورد درست كردن چيزهايي مثل صافي و غربال براي پاك كردن غلات و بيختن آرد، اينها اولين قدمهايي است كه بايد براي هماهنگ كردن خود با شيوهي استقرار و اسكان بر ميداشتند.
همچنان كه جامعه ها پيچيده تر ميشد، با افزايش كارايي در كشاورزي بازدهي آن نيز بيشتر ميشد. بعضي از اولين روستاهايي كه ايجاد شده بود، رفته رفته گسترش زيادي پيدا كرد. به زودي در نقاطي مثل بخش جنوبي عراق كه امكان آبياري زمينه را آماده كرد، تا شمار زيادي از مردم بتوانند در يك محل زندگي كنند. پديدهاي كه واقعا" ميتوانيم آن را شهر بناميم ، بوجود آمد. به اين معني كه جمعيت وسيعي از مردم، 50 هزار نفر و احتمالا" 100 هزار نفر، در يك جامعهي واحد با هم زندگي ميكردند. بديهي است كه كه محيط زندگي چنين جامعهاي به معني واقعي كلمه، شهر بود. اين شهرها در حدود چهار هزار سال پيش از ميلاد بوجود آمد. به اين ترتيب 6 هزار سال بعد از اولين تلاشهاي تجربي در زمينهي زراعت و دامداري، جامعههايي تشكيل شدند، كه ما به آنها عنوان شهر يا جامعههاي شهري ،ميدهيم. با اولين شهرها ، فرهنگ شهري جديدي بوجود آمد، كه امروز با آن به خوبي آشنا هستيم. چون شهرها مراكز تنوع و مراكز اختراع و ابداع بودند. مراكزي بودند كه انواع كالاهاي جديد در آنها ساخته و خريد و فروش ميشد. و مراكزي بودند كه هر اختراع مبنايي قرار ميگرفت كه اختراعات ديگري در پي آن صورت گيرد.
نظرات شما عزیزان: